English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5718 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bad U زمان ماضی قدیمی فعل bid
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the past tense U زمان ماضی ماضی مطلق
preterit U زمان ماضی
hung U زمان ماضی فعل
ground U زمان ماضی فعل grind
ran U زمان ماضی فعل run
bade U زمان ماضی فعل bid
felt U :زمان ماضی فعل feel
rang U زمان ماضی فعل ring
tore U زمان ماضی فعل tear
flew U زمان ماضی فعل fly
left U : زمان ماضی فعل leave
hove U زمان ماضی فعل heave
led U زمان ماضی فعل lead
grew U زمان ماضی فعل grow
aoristic U وابسته به زمان ماضی غیر معین
found U زمان ماضی واسم فعول find
had U زمان ماضی واسم مفعول فعل have
founds U زمان ماضی واسم فعول find
fought U زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
should U زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
met U زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
present perfect U مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
SDRAM U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
past U ماضی
perfect tense U ماضی قریب
past or preterite d. U ماضی مطلق
knew U ماضی فعل Know
present perfect tense U ماضی کامل
present perfect tense U ماضی قریب
past perfect U ماضی بعید
did not U ماضی منفی do
past perfect tense U ماضی بعید
the preterite tense U ماضی مطلق
perfect tense U ماضی کامل
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
leant U ماضی فعل lean
pluperfect U فعل ماضی بعید
preterit U وابسته بفعل ماضی
present progressive U ماضی قریب استمراری
aorist U ماضی غیر معین
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
i wish you would go U بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
were U گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی was
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
We old – fashioned people . U ما قدیمی ها
old-timer U قدیمی
old timer U قدیمی
veteran U قدیمی
old time U قدیمی
stale cheque U چک قدیمی
outdated U قدیمی
age old U قدیمی
bygone U قدیمی
olden U قدیمی
date U قدیمی
dates U قدیمی
ancient U قدیمی
old-timers U قدیمی
senior U قدیمی
fogram U قدیمی
out of date U قدیمی
seniors U قدیمی
antiquated U قدیمی
archaic U قدیمی
timeworn U قدیمی
age-old U قدیمی
veterans U قدیمی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
ancient manuscript U نوشته قدیمی
new- U اخیرا و نه قدیمی
newest U اخیرا و نه قدیمی
newer U اخیرا و نه قدیمی
older U دیرینه قدیمی
unreconstructed U قدیمی مسلک
square toed U قدیمی مسلک
primal U بسیار قدیمی
fogy U ادم قدیمی
past master U استاد قدیمی
past masters U استاد قدیمی
fogey U ادم قدیمی
fogeys U ادم قدیمی
scholastic U متفکران قدیمی
fogies U ادم قدیمی
old hat U هر چیز قدیمی
incunabulum U کتب قدیمی
old U دیرینه قدیمی
oldest U دیرینه قدیمی
codex U نسخه قدیمی
paleography U کتابت قدیمی
uptight U قدیمی مسلک
arquebus U تفنگ قدیمی
ex U سابق قدیمی
by gone U قدیمی گذشته ها
ex- U سابق قدیمی
presentation copy U نسخه قدیمی
fuddy-duddy U قدیمی مسلک
old hat U قدیمی مسلک
protolanguage U زبان قدیمی
museum piece U قدیمی غیرعادی
culverin U یکجورتوپ قدیمی
fuddy-duddies U قدیمی مسلک
clapped-out U ماشینخرابو قدیمی
Old – time tunes . U آهنگهای قدیمی
new U اخیرا و نه قدیمی
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
prolonged U قدیمی مدید
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
old-style U روش گاهشماری قدیمی
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
old wives' tales U عقیدهی قدیمی و مردود
raffles U نوعی بازی قدیمی
tod U واحد قدیمی وزن
slow coach U ادم قدیمی مسلک
falcon U باز توپ قدیمی
old wives' tale U عقیدهی قدیمی و مردود
dodo U آدم قدیمی مسلک
wailing wall U دیوار قدیمی اورشلیم
sequins U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
dodoes U آدم قدیمی مسلک
raffle U نوعی بازی قدیمی
sequin U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
falcons U باز توپ قدیمی
dodos U آدم قدیمی مسلک
rebeck U کمانچه سه سیمه قدیمی
ducat U مسکوک طلای قدیمی
archaism U انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
dating rugs [antique] U فرش عتیقه [قدیمی]
flintlocks U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
blunderbuss U نوعی تفنگ قدیمی
clepsydra U ساعت ابی قدیمی
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
nine pins U نوعی بولینگ قدیمی
rebec U کمانچه سه سیمه قدیمی
cataphract U نوعی زره قدیمی
flintlock U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
fud U ادم قدیمی مسلک
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
shandradan U درشکه تک اسبه قدیمی
primitively U بطور قدیمی یا بدوی
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
inkhorn U دوات شاخی قدیمی
shandrydan U درشکه تک اسبه قدیمی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
fustier U کفک زده قدیمی مسلک
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
fustiest U کفک زده قدیمی مسلک
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
stroud U پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
viola da gamba U ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
fusty U کفک زده قدیمی مسلک
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
auditory U [نام قدیمی شبستان کلیسا]
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1coffee table conversation piece
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2crucification
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com